loading...
جور وا جور|مجله تفریحی سرگرمی تهران پاتوق
فروشگاه
آخرین ارسال های انجمن
جور وا جور بازدید : 403 چهارشنبه 10 خرداد 1391 نظرات (1)



آورده اند که روزی ملک الموت به نزدیک سلیمان پیغمبر آمد و مردی در پیش خدمت سلیمان بود. ملک الموت تیز در وی نگریست :آن مرد بترسید که:((این که بود؟)) گفت: ((ملک الموت)) او گفت: ((یا سلیمان ! ترسم که مرا هلاک کند . و بادرا بفرمای تا مرا به زمین هندوستان برد تا از وی ایمن بمانم)) باد را فرمود  تا او را  ببرد . بعد از ساعتی ملک الموت پیش سلیمان آمد. پرسید که: ((کجا بودی؟ )) 
گفت: به زمین هندوستان : و من چون آن مرد را پیش تو دیدم متحیر شدم!  چه از این جا مسافتی بعید بود. خدای عز و جل در دل  وی افکند تا از تودرخواست کند تا او را به زمین هندوستان فرستی  و من عقب او بروم و جان او را قبض کنم تا حکم قضا و قدر به  نفاذ رسد 

  منبع :کتاب حکایت های شور انگیز.
  گر آورنده. و انتشار در اینترنت: www.soomy.ir

جور وا جور بازدید : 358 شنبه 20 اسفند 1390 نظرات (0)


روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.

از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: "تمام سعی ام را می کنم...!" 
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد ...

چه بهتر که هرگز نومیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست ...


امیدوارم خوشتون بیاد...نظر فراموش نشه

جور وا جور بازدید : 704 پنجشنبه 20 بهمن 1390 نظرات (0)
یه روزی پسری باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یک ماه موند بعد از یک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!! میگه نه !!


میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش، رفیقش داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمیدونستم که خواهرتو بود !
.
.

.
.
دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به طور کلی سایت جور وا جور ...
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1033
  • کل نظرات : 595
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1072
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 326
  • باردید دیروز : 1,024
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 326
  • بازدید ماه : 7,888
  • بازدید سال : 40,728
  • بازدید کلی : 1,488,470
  • کدهای اختصاصی
    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    وبلاگ-کد جستجوی گوگل